مقاله نگاره بالینی فروپاشی چند زبانی (مبانی نوروسایکولوژی)

دسته بندي : علوم انسانی » روانشناسی
مقاله نگاره بالینی فروپاشی چند زبانی (مبانی نوروسایکولوژی)

بخشی از متن:

آقای ک. ه یک مهندس معمار متولد سویس بود که در یکی از دانشگاه ها ی بزرگ ایالات متحده به عنوان استاد معماری مشغول به کار بود. اگرچه زبان مادری او آلمانی بود و به زبان های فرانسوی و ایتالیایی کاملا مسلط بود ولی انگلیسی زبان اصلی او تبدیل شده بود. از آنجا که او یک دانشجوی ممتاز بود در نوشتن مطالب مهارت داشت و قواعد املایی و دستوری را به دقت رعایت می کرد، هنگامی که مادرش شکایت کرد که او در نامه هایی که (البته به زبان آلمانی) از وی دریافت می کند دچار اشتباهات  املایی و دستوری می شود آقای ک. ه متعجب شد. او حدس میزد که درحال فراموش کردن زبان آلمانی است و تصمیم گرفت که مانع از این کار شود.
چند هفته بعد آقای ک.ه از یکی از همکاران خود درخواست کرد تا دست نوشته ای که به تازگی به پایان رسانده بود را نقد و برسی کند همکار او دست نوشته را مطالعه کرد و اظهار داشت که آقای ک. ه به احتمال بسیار  به سختی کار میکند، زیرا دست نوشته او سرشار از اشتباهاتی است است که قبلا به طور معمول مرتکب نمی شده است. تقریبا در همان زمان آقای ک .ه متوجه شد که سمت راست صورت وی مسخره به نظر می رسد او به یک متخصص اعصاب مراجعه کرد که تومور کوچکی را رد پیوستگاه منطقه حرکتی صورت و منطقه بروکا در نیمکره چپ وی پیدا کرد.(تصویر پیوست که به روش کشش انتشاری تهیه شده است مسیر های مختلف زبان که منطقه بروکا و منطقه ورنیکه را در مغز بهم متصل می سازد نشان می دهد)
این تومور خوش خیم بود  و به روش جراحی برداشته شد. آقای ک. ه در چند روز نخست پس از عمل جراحی دچار زبان پریشی شدیدی بود او نمی توانست صحبت کند و نه زبان شفاهی و نه زبان کتبی را درک نمی کرد اگرچه به او هشدار داده شده بود که ایجاد زبان پریشی محتمل بوده و موقتی خواهد بود ولی او آشکارا در باره ی مشکلات زبانی اش غمگین بود. در پایان هفته نخست او می توانست زبان شفاهی را درک کند ولی گفتار وی همچنان غیر قابل درک بود و نمی توانست مطلبی را بخواند او در پایات هفته دوم  می توانست بلا تسلط به آلمانب حرف بزند ولی مشکلاتب در زمینه تکلم به زبان انگلیسی داشت. هرچند که زبان انگلیسی او نیز بی تزدید قابل فهم بود. او هنوز نمیتوانست هیچ مطلبی را به هیچ زبانی مطالعه کند ولی بر این باور بود  که می تواند  زبان آلمانی را بخواند و تنها زمانی قانع شد که نمی تواند زبان آلمانی را بخواند که به او گفته شد کتابی مطالعه می کند وارونه است. توانایی مطالعه کردن و تسلط او بر زبان  انگلیسی به آهستگی بهبود می یافتندولی حتی اکنون که سالها از آن ماجرا سپری شده است ائ در هجا کردن به هر زبانی با مشکل روبروست و سرعت او در خواندن کمتراز انست که از فردی با سطح تحصیلات و هوش او انتظلر می رود.

زبان یکی از ارزشمند ترین توانایی های ماست هرچند که اکثر ما انسان ها آنرا مقوله ای عادی قلمداد می کنیم. (همانطور که آقای ک. ه نیز قبل از ابتلا به بیماری آنرا چنین قلمداد میکرد). ما متوجه نیستیم که چه میزان از کارایی ما، به توانایی صحبت کردن، گوش دادن و خواندن بستگی دارد. ما حتی با خودمان نیز حرف میزنیم. ما در دوران کودکی زبان را مدت ها قبل از آنکه بتوانیم توپی را بگیریم یا سوار دوچرخه شویم فرامیگیریم. و از واژه ها برای شناسایی اشیا موجود در محیط اطراف خود و نیز یادگیری مطالبی درباره انها استفاده می کنیم. ما از زبان برای سرگرم کردن خویش در قالب شعر ترانه و مزاح استفاده میکنیم. در حقیقت بخش عمده ای از مراح بر پایه  توانایی ظریف زبان و نیز بر پایه این عبارات استوار است. از آنجا که استفاده از زبان پیچیده ترین مهارت می آید روش های پر شماری برای مطالعه آن نیز وجود دارد. یک نقطه آغاز آن است که ببینیم زبان چیست؟

زبان چیست؟
هیچگونه تعریف مورد قبول همگان برای زبان وجود ندارد. این واژه از کلمه  "langue" برگرفته شده که یک واژه انگلیسی_فرانسوی به معنی عضو زبان است و به این قاعده اشاره دارد که زبان عبارت است از به کارگیری ترکیبی از صداها مختلف براغی برقراری ارتباط با دیگران. ولی این واژه این انگاره را نیز در بردارد که این نوع کاربرد صداها تحت هدایت قوانینی است که در هنگام ترجمه کردن به ابعاد حسی دیگر امکان برقراری ارتباط مشابهی را از طریق حرکات بیانگر لمس ها و تصاویر دیداری فراهم می آورند. هیچ گونه حیوان دیگری به گونه ای که انسان از زبان  استفاده می کند از آن استغاده نمیکند. ولی بسیاری گونه های حیوانی دارای شکل های تکامل یافته ای از برقراری ار تباط از طریق شنیداری دبداری لمسی و پویایی هستند.


مولفه های زبان
 اگر به احتمال زیاد اکثر ما انسان ها واژه ها را به عنوان واحد های معنا دار زبان قلمداد می کنیم ولی زبان شناسان زبان را به گونه دیگری تجزیه می کنند. آنان معتقدند  وازه ها از صدایی بنیادین موسوم به واج تشکیل شده اند. تحلیل چگونگی پردازش واج ها تحلیل واج شناختی نام دارد.
واج ها نیز به نوبه خود با یکدیگر ترکیب شده تا وا واژک را تشکیل دهند. واژک کوچکترین واحد معنادار تشکیل دهنده واژه هاست. واژک می تواند پایه(رو در واژه بروید). وند( نا در واژهی نادان یا گر در واژه افسونگر)، و یا ادات صرف( می در واژه می دهد یا ها در واژه دخترها) باشد. برخی واژک ها به خودی خود واژه ای کامل هستند. برخی واژک های دیگر باید ترکیب شوند تا واژه هایی را تشکیل دهند. واژگان عبارت است از مجموعه تمامی واژه های موجود در یک زبان خاص.
واژه ها در قالب الگوهایی به یکدیگر مرتبط بوده و تحت قواعد دستور زبان قرار دارند که نحو نامیده می شود. یکی از جنبه های مهم نحو انتخاب زمان صحیح برای فعل ها است. نکته جالب آن است که کودکان مهارت های نحوی را مستقل از آموزش های رسمی کسب می کنند. این ویژگی زبان شناسی بنام نوام چامسکی را به این باور رساند که انسان درای یک سازماندهی مغزی ذاتی جهت تکوین زبان است.
معانی واژه ها و جملات را در کل معناشناسی می گویند. آهنگ های کلامی یعنی لحنی از صدا که می تواند معنی دقیق واژه ها و جملات را تغییر دهد در کل عروض نامیده می شود. سرانجام پیوند دان جملات به یکدیگر به منظور تشکیل یک حکایت معنی دار سخن(گفتمان) نامیده می شود. اگرچه در این بحث بر ماهیت صوتی این بخش های پایه زبان تاکید شده است ولی در زبان دیداری (مانند اشاره امریکا یا همان ASL یا آمسلان) نیز معادل هایی برای آن وجود دارد. برای مثال واژک در ASL همان کوچک ترین واحد معنی دار خواهد بود.

دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی

تعداد مشاهده: 7560 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.docx

فرمت فایل اصلی: word - قابل ویرایش

تعداد صفحات: 32

حجم فایل:40 کیلوبایت

 قیمت: 40,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل پشتیبانی 24 ساعته : 09909994252